کد مطلب:125514 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:365

از تبار غربت
ای زمین و آسمان ها سوگوار غربتت

آفتاب آسمان سنگ مزار غربتت



بر جبین فصلها هر یك نشان داغ توست

ای گریبان خزان چاك از بهار غربتت



یك بقیع اندوه و ماتم، یك مدینه اشك و خون

سینه هامان یك به یك آیینه دار غربتت



پاك شد آیینه از زنگ ای تماشایی ترین

شستشو دادیم دل را از غبار غربتت



شب سیه پوش از غم و اندوه بی پایان توست

شرمگین خورشید از شبهای تار غربتت



ای بقیعت عاشقان را كعبه ی عشق و امید

سینه چاكیم از غم تو، بیقرار غربتت



شهر یثرب داغدار خاطرات رنج توست

خم شده پشت مدینه زیر بار غربتت



از همه زخم زبان، تهمت، خیانت، از تو صبر

چشم تاریخ اشكبار روزگار غربتت





[ صفحه 40]





می تپد دلهای عاشق در هوای نام تو

با غمی خو كرده هر یك در كنار غربتت



كاش می شد روشنای تربت پاك تو بود

چلچراغ اشك ما در شام تار غربتت



دایره در دایره پژواكی از اندوه توست

هیچ داغی نیست بیرون از مدار غربتت



دامن اشكی فراهم داشتم، یك سینه آه

ریختم در پای تو، كردم نثار غربتت



آشنای زخم دلها، غربت معصوم توست

من دلی دارم پریشان از تبار غربتت





[ صفحه 41]